محمدظفر امیری
پس از سالها جنگ و مهاجرت، حالا وقت آن رسیده است که برای توسعه و ترقی افغانستان فکر اساسی برداریم و برنامههای جدّی و سرنوشتسازی را روی دست بگیریم و در این راستا از تجربهٔ بشری ملتهای دیگر استفاده ببریم. از تجربه ملتهایی که روزگاری اوضاع مشابه افغانستان را داشتهاند، اما با پشتکار و برنامهریزی و چشمانداز درست، توانستند سختیها را پشت سر گذاشته، کشور خود را به خودکفایی، توسعه و ترقی برسانند.
اکثر متفکران و جامعهشناسانی که در مورد توسعه ملتها نگاشتهاند، کوتاهترین و اساسیترین راه توسعه ملتها را توجه به”تعلیم و تربیه” گفتهاند.
اگر تاریخ توسعه ملتها را بهخوبی مورد بررسی قرار دهیم، مقدمهٔ توسعه و ترقی همهٔ آنان را از در بازنگری و توجه لازم به “تعلیم و تربیت” مییابیم.
آموزش افراد نوعی سرمایهگذاری ملی است و هر کشوری که در این راه تلاش بیشتری نماید، بدون شک از رشد و توسعه دینی، اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی بیشتری در آینده برخوردار خواهد شد.
کشورهای غربی بین جنگ جهانی دوم و بعد از آن به سرعت هزینههای آموزش و پرورش را افزایش داده و برای بهبود اوضاع دوران پس از جنگ به بازنگری نظام آموزشی خود پرداختند.
امروز هیج کشور مترقی و توسعه یافتهای را در جهان نمییابیم که نظام تعلیمی فلج و ناکارآمدی داشته باشد.
در روزگار کنونی تمرکز و توجه اصلی بر پرورش و ساختن “انسان” است. این عملکرد در حقیقت روی آوردن به نظریهٔای است که قرآن و سنت بر آن انگشت تاکید گذاشته است؛ چون بخش اعظمی از آیات و احادیث از انسان سخن میگویند.
دولتهای بزرگی که ادعای رهبری جهان را دارند، بیشتر از کشورهای دیگر روی ارتقای سطح آموزش و مباحث علمی شان سرمایه گذاری میکنند. چنانکه آمریکا 3% از درآمد سالانهٔ خود را به مباحث علمی اختصاص میدهد، جاپان و آلمان سالانه 2% از بودیجه خود را هزینه مباحث علمی میکنند. اما با تأسف کشورهای اسلامی کمتر از 1% از درآمد سالانه خود را به مباحث علمی و آموزشی تخصیص میدهند. برای همین در این کشورها، نه پیشرفت علمی چشمگیری را میبینیم و نه هم اختراع جدیدی.
مهاتیر محمد، نخست وزیر اسبق مالزی، میگوید: مهمترین درسی که از دورهٔ حکمرانی خود آموختم، این که مشکلات دولتها پایان نمییابد، اما درمان همهٔ آنها با “تعلیم و تربیه” شروع میشود.
دکتر عبدالکریم بَکّار، اندیشمند سُوری، معتقد است: امروزه مهمترین مانع توسعه در کشورهای اسلامی دو چیز اساسی است: ۱. در سطح حکومتها، استبداد؛ ۲. و در سطح رعیت و مردم، جهل و بیسوادی. و در نتیجه این دو مسئله، معضل دیگری به وجود آمده که “فقر” است؛ برای همین امروز اکثر مسلمانان فقیر هستند. اگر بخواهیم برای اصلاح این دو بحران گامی برداریم، در بسیاری جاها، اصلاح نظام آموزشی در اولویت قرار دارد.
روی همرفته باید اذعان داشت، اساسیترین راه توسعه و ترقی افغانستان توجه جدی بهاصلاح و ترقی نظام تعلیم و تربیت در این کشور است.
میطلبد مسئولین امر برای این مهم از خبره و دانش متخصصان، استادان دانشگاه و تجربههای موفق کشورهای توسعهیافته کار بگیرند. از طرفی پدران و مادران هم مسئولاند برای تربیت صحیح و اسلامی فرزندان خود، و آموزش بهتر آنان فکر و تدبیر اساسی روی دست بگیرند، و بدین منظور فضای مناسب و مراکز بهتری را برگزینند. بدون تردید این مهمترین و سرنوشتساز ترین خدمتیاست که والدین برای فرزندان خود ارائه میدهند.
چرا در افغانستان جنگ و جدل است من به عنوان یک افغانی که در کشور ایران متولد شده ام و از رفتا و فرهنگ افغانستان درک چندانی ندارم میخوام بدانم که چرا در بعضی از شهر و روستای افغانستان برق وجود ندارد و مردمانش دست و پنجه نرم میکنند از کار
اینها نتیجه سالها جنگ و عدم پیشرفت اقتصادی، فرهنگی و جهانیست. إنشاءالله