مفتی اسماعیل موفق
«وممن خلقنا امة یهدون بالحق و به یعدلون» [اعراف: 181]
حالت آشوبزده و بحرانی امت اسلامی بر کسی پوشیده نیست؛ چنانکه بحرانهایی از قبیل عقلگرایی، خودمحوری، خودسری، لگام گسیختگی فکری، افراطوتفریط و انواع مشکلات سیاسی و اقتصادی تقریباً همة جغرافیای اسلام را در بر گرفته است.
این نکته نیز مسلم است که هر جامعه برای اینکه به قلههای شکوفایی و کامروایی برسد و از شکستها و فسادها نجات یابد و با عافیت کامل به سرمنزل مقصود راه یابد، به شخصیتهای وارسته، فهیم، معتدل و معتمد نیاز دارد تا آنها را مدبرانه رهبری کند که درواقع میتوان این رهبران را برای هر جامعه به منزلة «آب حیات» دانست؛ چنانکه حضرت استاد مفتی محمدقاسم قاسمی حفظهاللهتعالی میفرمایند: بزرگترین نیاز جامعة اسلامی در شرایط کنونی شخصیتهای معتدلی هستند که میتوانند همة ابعاد دین را روشن کنند و وقتی همة ابعاد دین روشن شود و حکمت و اعتدال مراعات گردد، همه فهم و درک دین را حاصل میکنند، بهخصوص در شرایط فعلی که افراطوتفریط غوغا میکند.
درواقع آنچه حضرت استاد حفظهالله فرمودند: همان گمشدة امت و ضامن امنیت، سلامت و سربلندی آن است.
میتوان در این راستا به رهبری شجاعانه، مدبرانه و فقیهانة سیدنا ابوبکر صدیق رضیاللهعنه اشاره کرد که بعد از وفات حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم و در زمان اوج گرفتن بحرانها با توفیق الله عزوجل، بحرانهای بهوجود آمده را رهبری کرده و بر آنها غالب آمدند و امت را از فتنهها حفاظت نمودند.
اقبال رحمهاللهتعالی این مضمون را چه زیبا به تصویر کشیده است:
نغمة مردی که دارد بوی دوست ملتی را میبرد تا کوی دوست (جاوید نامه؛ پیغام افغانی باملت روسیه)
بنابراین وجود شخصیتهای صالح، معتدل، حکیم و فهیم میتواند سد محکمی در برابر انواع فتنهها و اختلافها باشد و نیز وفات این رجال میتواند دروازة فتنهها اختلافات و افراطوتفریط را بر امت بگشاید.
چنانکه علما عدم وجود رجال حق در بین جنها را یکی از علتهای عمده و اساسی انتشار فساد در جامعة آنان میدانند.
لذا هرگاه خبر وفات بزرگان و رجال فرهیخته یکی از پس از دیگری، چنانکه در این ایام شاهد هستیم و به گوش میرسد، خطر افراطوتفریط و توسعة دامنة فتنهها و اختلافات را بیشتر میکند؛ زیرا این اصل در امت پذیرفته شده است که «برای فهم صحیح دین تنها اکتفا کردن به عقل و تواناییهای فردی گاهی سبب گمراهی میشود» چنانکه آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم وجود علم و فهم صحیح و درنتیجه هدایت را به وجود علمای متبحر و فقیه وابسته دانسته و درمقابل ضلالت و گمراهی را در نبود این رجال میبینند و میفرمایند: «إن الله لایقبض العلم انتزاعا ینتزعه من العباد و لکن یقبض العلم بقبض العلماء حتی اذا لم یُبق عالما اتخذ الناس رؤسا جهالا فسئلوا فأفتوا بغیر علم فضلّوا و اضلّوا» (بخاری: 100)
پس همانگونه که رهبری صحیح و درست میتواند کارساز باشد، به همان میزان رهبری و قیادت نامناسب و غلط نیز گمراهکننده و هلاککننده است.
قابل یادآوری است که صفت اعتدال که در این نوشتار به آن اشاره شده است، هیچگاه به معنای مداهنت، تساهل، کتمان حق، سکوت مطلق و دیگر صفات زشت و انتظارات باطل دشمنان امت مسلمه نیست؛ بلکه اعتدال همان فراست، نور ایمان، علم و فهمی است که خداوند عزوجل پیامبران علیهمالصلاةوالسلام را با آن ارسال کرده و برگرفته از آموزههای آنان است. رجال و مردان حق در آینة آن تدابیر، اقوال، افعال و سایر عادات آنان از افراطوتفریط محفوظ میمانند.
نکتة حایز اهمیت اینجا است که حصول و کسب این صفت در مصاحبت و مجالست با رجال حق و تربیتیافتگان مکتب نبوت پوشیده است؛ چنانکه مولوی بلخی رحمهاللهتعالی میفرماید:
نارخندان باغ را خندان کند
صحبت مردانت از مردان کند (دفتر اول: 34)
از اینجا است که همة آحاد امت باید رجال و رهبران معتدلالفکر خود را قدر دانسته و از وجود آنان بهرة کافی ببرند و نیز در فکر ساختن رجال و رهبران آیندة خود باشند تا بتوانند امت را موسی گونه از دریاهای متلاطم فتنه و بحران به ساحل امن و عافیت عبور دهند و در این راستا از هیچ هزینهای دریغ ننمایند.