در دنیای کنونی، حکومتها با نامهای مختلفی حکمرانی میکنند؛ از استبدادی گرفته تا دموکراسی.
شیوههای حکومت در کشورهای مختلف جهان متفاوت است. شاید نتوان دو کشور را یافت که نظام اداره امور در آنها دقیقا مانند یک دیگر باشند؛ بر ایناساس نظامهای حکومتی را میتوان در چند عنوان کلی دستهبندی کرد:
۱. نظام پارلمانی؛
۲. نظام تک حزبی؛
۳. نظام ریاستی؛
۴. نظام نیمه ریاستی؛
۵.حکومت سلطنتی مطلقه؛
۶. حکومت سلطنتی مشروطه.
هر کدام از آنها طبق قانون وضعی خود جلو میروند و برخی اهدافشان مشترک و برخی در تضاد هستند.
هر کشوری در تصمیمگیری و شیوه حکومتی خویش، شرایط، اعتقادات و عنعنات مردم خود را در نظر میگیرد که چه نوع حکومتی داشته باشد و چه قوانینی را وضع کند.
اگرچه در جهان پیچده امروز وضع قوانین و نوع حکومت تاثیر بهسزایی در روابط میان دولتها دارد؛ اما هیچ کشوری حاضر نیست منافع ملی و اصول خود را تحت هیچ شرایطی فدای روابط با دیگران کند.
افغانستان نیز همانند سایر کشورهای دنیا، منافع خاص خود را دارد. این موضوع، میطلبد تا سران مملکت آزادانه تصمیم بگیرند و ملت زیر چتر آزادی در فضای آرام زندگی کنند. حکومت اسلامی و برپایی شعائر و احکام دینی از خواستههای مردم و جزو اصول و خواستههای اساسی آنان است.
ملت افغانستان مسلما خواستار حکومت اسلامی بوده و معتقداند که برپایی حکومت از واجبات بوده و اطاعت از امیر نیز واجب است. این ملت مؤمن، معتقد است که اجرای احکام الهی (حکم بما أنزلالله) توسط حکومت از واجبات است و اعتقاد دارند حاکم مطلق الله متعال است و باید از او اطاعت صورت گیرد و حکومت اسلامی مکلف به اجرای احکام دین است؛ برایناساس، دولت اسلامی باید حافظ و مجری شریعت و آموزههای اسلامی در جامعه باشد.
اسلام برای تمام افردا جامعه تحت حاکمیت خود ارزش قائل شده و از حقوق آنان دفاع میکند.
امروز جهان غرب برای ارتباط با کشورها شروطی را در جهت اهداف خود تعیین میکنند تا بدینوسیله به منافع خود دست یابند و با ترفندهای گوناگون کشورهای به اصطلاح “جهان سوم” را فریب دهند و وابسته خودشان کنند و هرازگاهی از حربه تحریم اقتصادی یا اهرم فشارهای دیگر بر دولتها استفاده میکنند تا سلطه خود را بر آنها حفظ کنند؛ لذا این حرکت آنان در تناقض آشکارا با ادعایشان است.
سوالاتی که امروزه برای مردم افغانستان خلق شده این است که چرا کشورشان را مدعیان آزادی و حقوق بشر به رسمیت نمیشناسد؟ چرا هر روز به بهانههای مختلف بر ملت فشار بیشتری جهت از بینبردن اقتصاد و افزایش فقر میآورند؟ آیا نباید دولتها و ملتها بر اساس عقیده خود تصمیم بگیرند که چگونه حکومتی داشته باشند؟ پس اگر اینگونه است، کجاست آزادی و حقوق بشر؟
این گونه پرسشها، در مجموع، یک جواب دارد و آن اینکه غرب از تحریک و گسترش اسلام در جهان به شدت نگران و امکانات خود را برای مقابله با آن بسیج کرده است. شواهد نشان میدهد که با افزایش آگاهی ملتها و تقویت تشکلها و استفاده از تجربیات گذشته در مبارزه با استکبارستیزی، غرب را بسیار نگران کرده است.
بهویژه اینکه کشورهای غربی در افغانستان شکست خوردند؛ لذا آنان بسیار تلاش خواهند کرد که افغانستان را دچار یک بحران عمیق اقتصادی و اجتماعی کنند.