تکنولوژی در دنیای امروز تأثیر بسزایی در جهتدهی زندگی مردم دارد، یکی از تکنولوژیهایی که افکار عمومی را با خود به هر سو که بخواهد میبرد، رسانهها است؛ بهطوریکه امروز در تعریف رسانهها آوردهاند: «رسانه»؛ یعنی چشم و گوش مردم؛ زیرا بیانگر و نمایانگر افکار، سلایق، عقاید و گرایشها است.
هر یک از رسانههای جمعی دارای کارکردهای خاص خود هستند، اما وجه مشترکشان نقش دوگانة آنها است. چراکه رسانه مانند تیغ دو دم میباشد که اگر به مسیر درست و صحیح هدایت شد میتواند ملتی را سربلند کنند، وگرنه ویرانیهایی را بهوجود خواهد آورد که غیرقابلجبران خواهد بود؛ لذا با توجه به اهمیت رسانهها نگاهی گذرا خواهیم داشت به تاریخ آنها در افغانستان، با بررسی تاریخ رسانهها در افغانستان درخواهیم یافت که اولین رسانه رادیو بود که در سال 1307 هجری شمسی کار خود را آغاز کرد و اولین تلویزیون تاریخ آن به سال 1357ه.ش. ، برمیگردد، اگرچه در زمان حکومت طالبان تلویزیون تعطیل شد، اما با روی کار آمدن حکومت جدید رسانهها بهصورت چشمگیری افزایش یافته است بهطوریکه امروز بیش از صد کانال رادیویی محلی و ملی و سی شبکة تلویزیونی و بیشتر از چهارصد رسانة نوشتاری وجود دارد و در اکثر ولایات، ولسوالیها و قریهها فعالیت دارند و افکار عمومی را جهتدهی میکنند.
جالب است که بدانیم اکثر رسانهها خلاف مصلحت، عقاید و فرهنگی اصیل اسلامی این ملت حرکت میکنند و مستقیم بنیاد خانوادهها را هدف قرار دادهاند و این بسیار خطرناک است؛ زیرا بنیاد یک اجتماع و یک ملت را خانواده تشکیل میدهد، اگر آنان اصلاح شوند، اجتماع و کشور اصلاح میشود و اگر آنان فاسد شوند کشور و شهر فاسد میشود؛ لذا امروز رسانههای غربگرا بنیاد خانوادههای مسلمان افغانستان را زیر پرچمی بنام «آزادی بیان» خراب میکنند و تیشه بر ریشة اسلام و کانون گرم خانواده میزنند.
سریالهایی را از زبانهای ترکی، هندی و انگلیسی به دری برگردان میکنند که جز نشر فحشا هدف دیگری ندارند، بهراستی صحنهگردان این رسانهها کیست؟ از کجا برنامه میگیرند؟ این برنامهها که اساس اسلامی ندارند و حرکت آنها خلاف عرف و فرهنگ ملت مسلمان افغانستان و تلاششان بر آن است که در روش زندگی آنان تغییر بیاورند و سبک زندگیشان رنگ و بوی غربی بگیرد؛ چرا اینقدر بر آنها هزینه میشود؟ آزادی بیان و نشر برنامههای رسانهها در هر کشوری در دنیا بر اساس فرهنگ آن کشور برنامهریزی شده است؛ اما در کشور ما متأسفانه اینطور نیست، هر آنچه صحنهگردانان اصلی این رسانهها و تمویل کنندگانشان گفتند بدون درنظرگرفتن عرف و فرهنگ این ملت نشر میشوند.
در 18 سال گذشته باوجود رشد رسانهها نه اینکه از رنج مردم کم نشده، بلکه روزبهروز به رنج آنان افزوده شده است که مسبب بسیاری از آنها همین رسانهها بودهاند؛ بلاهایی مثل طلاق افزایش یافته و تجاوزهای وحشیانه و بیبندوباری بسیار شده است. در ماده سوم قانون اساسی آمده است «: در افغانستان هیچ قانونی نمیتواند مخالف معتقدات و احکام دین مقدس اسلام باشد»، پس وقتی بسیاری از رسانهها با استناد به قانون آزادی بیان، باعث نشر فحشا و بیبندوباری در جامعه هستند که مغایر با نصوص صریح اسلامی است، چرا حکومت هیچ واکنشی نشان نمیدهد؟ حکومت باید یا شریک دزد باشد یا رفیق قافله.
بههرحال حکومت و مخالفین آن باید برای رسانهها فکری بردارند و گرنه منتظر تبعات بد آن که همانا رشد بیبندوباری در جامعه است باشند.