با وجودی که زیاده ۱۰ سال پیش عروسی کرده، اما تا هنوز خانه شوهرش را ندیده است. وی گفت: «پس از ازدواج متوجه شدم که شوهرم معتاد به مواد مخدر است. در حال حاضر شوهرم در ولایت فاریاب زندگی میکند و خودم با دو کودکم در همسایهگی مادرم در زیر چادر شب و روز را سپری میکنیم.» زیاده افزود که حدود ۱۰ سال از عروسیاش میگذرد، اما هنوز خانه شوهرش را ندیده است. او در این مدت در خانه مادرش زندگی کرده است.
زیاده میگوید که دو کودک دوونیمساله و هفتماهه دارد. به گفته وی، کودک کوچکش به بیماری سوراخ قلب دچار است، اما وی توان تداوی او را ندارد. داکتران به زیاده گفتهاند که باید کودکش حدود شش ماه زیر درمان باشد.
زیاده با وجود مشکلات زیاد، تا صنف ۱۲ درس خوانده است. وی آرزو دارد تحصیلاتش را ادامه دهد، اما فقر و شوهر معتاد این آرزو را دستنیافتنی است.
در کنار بیماری فرزند کوچک، زیاده نیز به بیماری کمخونی مبتلا است. وی توان کار را ندارد و از نهادهای امدادرسان و سرمایهداران میخواهد که کمکش کنند: «من نیاز به پول دارم تا خود و کودکم را درمان کنم، اما بیشتر از من کودکم نیاز به کمک دارد؛ چون قلبش درد دارد و من جز گریه هیچ کاری برایش انجام داده نمیتوانم. لطفاً کمکم کنید!»
مادر زیاده نیز از وضعیت بد اقتصادی شکایت دارد و میگوید که شوهرش پیر و ناتوان است و کار نمیتواند. مادر زیاده روزانه در زمینهای مردم در بدل ۱۰۰ افغانی کار میکند تا مصارف شوهر، دختر و نواسههایش را فراهم کند. وی گفت: «مادر هستم، کوشش میکنم، اما گاهی رسیدگی میتوانم و گاهی هم رسیدگی نمیتوانم. من هم محتاجم. چیزی ندارم. شوهرم توان کار ندارد. حیرانم که چه کار کنم. کاش حداقل قلب این کودک سوراخ نمیبود. شب و روز ما به گریه سپری میشود. هیچ چارهای نداریم.»
گفتنی است که همانند خانم زیاده، دهها خانواده نیازمند در کمپی به نام «یونت» در جنوبغرب شهر مزارشریف زندگی میکنند که شب و روز انتظار دریافت کمک را میکشند.