محمدداوود یوسفی- مدیر مسئول
نیاز به حکومت امری است که از دیرباز در جوامع بشری ملموس بوده و کمتر مورد تردید متفکران سیاسی بودهاست. اگر نیمنگاهی به سیره پیامبر اسلام، صلیاللهعلیهوسلم شود، درخواهیم یافت که یکی از اهداف بعثت ایشان چهگونگی اداره جامعه و لزوم برپایی حکومت بوده است. با بررسی سیره رسول خدا، صلیاللهعلیهوسلم، و خلفای راشدین رضیاللهعنهم به این نتیجه میرسیم که در زمان آنان، «اقتدار»؛ به دو بخش «مادی» و «معنوی» تقسیم نمیشده است؛ بلکه اقتدار و رهبری دینی و دنیوی “واحد” و غیرقابل تجزیه بودهاست، لذا کلمه “رجال دین” اصطلاحی بیگانه است که غربیها آن را برای “راهبان” و “اسقفها” در زمان “رنسانس” بکار میبردند.
در اسلام سلطه دینی به شکل روحانیت کلیسا وجود ندارد؛ زیرا اسلام دینی است که دولت و سیاست جزئی از آن است. از صدر اسلام تاکنون نقش علمای ربانی در برپایی حکومت اسلامی و جلوگیری از مفاسد فردی و اجتماعی و ظلم سکانداران حکومت بر کسی پوشیده نیست. در تمام دورههای حکومت امویها و عباسیها و بعد از آن علما در کنار مردم بودهاند و بیعدالتی حاکمان را به آنان تذکر دادهاند و بسااوقات بههمین خاطر زندانی یا شهید شدهاند؛ بنابراین حضور و نقشآفرینی علما در هر دوره ضروری است؛ چراکه حکومتها و مردم در بسیاری از امور زندگی فردی و اجتماعی خود نیازمند آنان هستند؛ براین اساس، چگونگی تعامل دین و عالمان و حکومت بخش عمدهای از تحولات چند ده اخیر افغانستان است. علما در مسیر گسترش عدالت و دفاع از دین و حریم اسلام جانفشانیهای بینظیری از خود نشان دادهاند.
از آنجایی که جهاد تنها با شمشیر و سلاح گرم نیست، علما ضمن تربیت مجاهدین در میادین تهاجم فرهنگی و فکری که بسااوقات از جهاد رودررو مشکلتر است، از جان و مال خود گذشتهاند که ترور دهها عالم متفکر در بیست سال گذشته و رشد کمنظیر مساجد و مدارس و تعداد طلاب شاهد این مدعا است؛ لذا ریشه تحولات اخیر افغانستان را نمیتوان تنها در میادین نظامی جستجو کرد؛ بلکه عوامل مختلفی دست در دست هم دادهاند، تا این پیروزی بهدست آمده است، اما متاسفانه هرازگاهی زمزمههایی از برخی مسئولین محلی ولایتها شنیده میشود که باعث دلسردی علما میشود؛ گرچه بارها مسئولین بلندپایه امارت اسلامی در تذکرات خویش بر این موضوع تاکید کردند که احترام علما را نگهداری و برای مشوره نزد آنان بروید.
از طرفی نباید فراموش کرد همه امور دنیوی مردم در دست حکومتها است، از اینرو، اگر علما در مواقع ضرورت درجهت احقاق حقی به ادارهای از ادارات دولتی رفتهاند، نباید «همکار دولت سابق» محسوب شوند و تاپه مذموم »همکاری» بر آنان زده شود، این مفکوره و طرزالعمل از کسانی که منتسب به دین اسلام هستند، بعید بنظر میرسد؛ لذا مسئولین محترم امارت اسلامی افغانستان به این مسئله باید توجه ویژه داشته باشند. راهنماییهای امیرالمؤمنین را سرلوحه کارهای خویش قرار دهند، بالفرض هم اگر کسانی مرتکب خطائی شدهاند، عفو عمومی را در نظر بگیرند.
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوسلم وقتی در سال هشتم هجرت پس از فتح مکه عفو عمومی اعلام کرد، دیگر نه بمال آنان تعرض شد نه به جان و نه به آبرویشان. امیدواریم این معضل در اسرع وقت حل شود.
از طرفی علما، خطبا و اندیشمندان نباید خاموش بنشینند، اسلام و امارت اسلامی از هروقت کرده بیشتر نیاز به دفاع و تبیین حقائق شرایط موجود کشور دارد، نباید از اثرات منفی بوغهای تبلیغاتی غرب غفلت ورزید، بلکه در این زمینه باید روشنگری کنند و اهداف شوم دشمنان ملت مسلمان افغانستان، را به آنان گوشزد کنند.