با توجه به وضعیت موجود، به نظر میرسد که ارزش دالر همچنان در حال افزایش است و این مورد مستقیم روی قیمت مواد و سرانجام فقر در کشور تاثیر میگذارد. افزایش ارزش دالر و افت پول افغانی دلایل متعددی دارد، اما یک دلیل آن عمده است. در حال حاضر که کمکهای بینالمللی متوقف و ذخایر ارزی بانک مرکزی مسدود شده است، تقاضا برای دالر در بازارهای افغانستان با گذشت هر روز بیشتر میشود. در این میان، وجود دو خواست مخالف هم سبب گسترش بحران اقتصادی شده است. شهروندان تلاش دارند که دالر خریداری کنند تا در صورت افزایش نرخ دالر، زیان نکنند. به این ترتیب آنان برای این کار به بازارها مراجعه میکنند. از سوی دیگر، صرافان از فروش دالر خودداری میکنند و دست به احتکار میزنند، زیرا باور دارند که اگر امروز دالرهایشان را بفروشند، فردا ارزش آن بلند میرود و زیان میکنند. به این ترتیب بزرگترین موضوع در کاهش ارزش پول ملی، چالش افزایش روزافزون تقاضا و کمبود دالر است که به آن مشکل نقدینهگی میگویند.
در گسترش بحران کنونی و افزایش روزافزون ارزش دالر، همه طرفها به گونه خواسته یا ناخواسته نقش دارند. صرافان، طالبان و جهانیان ، بیشتر از همه در این وضعیت مقصرند. صرافان برای اینکه مبادا ارزش دالر بلند برود، دست به احتکار میزنند و از ورود آن به بازارها جلوگیری میکنند. طالبان که قدرت را در دست دارند، در انتخاب گزینههای منطقی عاجز هستند. آنان افزون بر فراهم نکردن زمینه تعامل برای دریافت کمکها، فرصت صادرات که راهی برای به دست آوردن دالر است را از دست دادهاند.
در این میان، سهم ملل متحد نیز در بحران کنونی نقدینهگی افغانستان برجسته است. نگاه این سازمان در مورد بحران افغانستان اصلاً واقعبینانه نیست. در شرایطی که نیاز است پول نقد وارد افغانستان شود و در بازار به گردش بیفتد، ملل متحد اجناس را از کشورهای همسایه وارد میکند. هم اکنون مواد غذایی برنامه جهانی غذا از خارج کشور خریداری میشود. این کار تجارت داخلی را به شدت آسیب میزند. برنامه جهانی غذا در افغانستان گفت که به ۱۵ میلیون نفر در سال گذشته مواد غذایی کمک کرده است و در نظر دارد که سال آینده به ۲۳ میلیون نفر دیگر نیز کمک کند. زمانیکه بیشتر از نصف نفوس افغانستان کمک مورد نیازشان را به گونه غذایی دریافت کنند، چه کسی از تاجر و دکاندار افغان مواد بخرد؟ آنان بالاخره تجارتشان را چگونه راه بیندازند؟ نصف نفوس باقیمانده کشور چگونه کسب درآمد کنند؟
متاسفانه نگرش ملل متحد به بحران افغانستان بسیار سطحی است. کمکهای این سازمان هرچند بشردوستانه، اما شبیه سم است. این کمکهای که از بیرون کشور خریداری میشود، اگر گرسنهای را برای یکی دو روز سیر کند، بازار افغانستان را برای طولانیمدت ورشکست میکند. ملل متحد هرچه زودتر باید با درک وضعیت، کمکهایش را به شکل نقدی وارد افغانستان کند تا از یکسو مردم اجناس را براساس نیازشان خریداری کنند و از سوی دیگر، پول نقد در بازار افغانستان به گردش درآید.
صرافان نیز باید با درک وضعیت کنونی افغانستان، از احتکار دالر دست بردارند. احتکار در شرایطی که مردم با خطر روبهرو هستند، کار غیرانسانی است. همچنان حکومت سرپرست طالبان باید هرچه زودتر برنامه عملی را برای جلوگیری از گسترش دامنه این بحران روی دست گیرد. آنان در کنار تلاش برای جلب کمکهای بینالمللی، باید از کشورهایی مانند، پاکستان، چین، روسیه و اوزبیکستان که این روزها برای افغانستان سینه چاک میکنند، بخواهند که تولیدات افغانستان را بخرند. حتا باید صادرات سبسایدی شود تا افغانستان عواید داشته باشد و مهمتر اینکه، عواید به گونه دالری به کشور بازگردد.
در حال حاضر برخی از کمکها به گونه نقدی وارد سیستم بانکی میشود که راهکار مناسب برای مبارزه با بحران کنونی افغانستان است. حتا امریکا میتواند که بخشی از ذخایر ارزی را بدون سپردن آن به حکومت سرپرست طالبان، وارد سیستم بانکی کند. در کنار این، برنامه جهانی غذا و دیگر نهادهای کمک کننده نیز باید بیدرنگ به این جمع بپیوندند و در کنار کمک به مردم افغانستان، اجازه دهند که با گردش پول نقد در بازارها، تجارت داخلی آسیب نبیند. این نهادها میتوانند به جای ماهی دادن به مردم، زمینه ماهی گرفتن را برای آنان فراهم کنند بحران افغانستان را تنها میتوان با مدیریت درست و برنامهریزی منطقی حل کرد. هر گونه کمک و دلسوزی که به شیوه غیرمنطقی انجام شود، به بحران میافزاید.