نهمین جلسۀ ختم صحیح بخاری و تجلیل از فارغالتحصیلان علوم دینی، حافظان و قاریان کلام الله مجید با حضور علما و اندیشمندان اسلامی روز جمعه یکم رجبالمرجب سال ۱۴۴۵ ه-ق مصادف با بیستودوم جدی ۱۴۰۲ برگزار گردید.
جلسۀ مذکور با تلاوت آیات کلام الله مجید توسط قاری غلامنبی آغاز گردید.
در ادامه جایگاه جهت اجرای سرود به عبدالوحید متعلم صنف دوازدهم مؤسسه خصوصی تعلیمی ترقی واگذار شد.
سپس مولوی امیر حمزه به نمایندگی از فارغالتحصیلان در جایگاه مستقر شده و به ایراد سخن پرداخته و گفتند:
پیامبر بزرگوار اسلام، همواره غمخوار و خیرخواه ملت اسلامی بوده و زحمات بیشماری را در این مسیر برداشت کردند.
وی در قبال تمام استهزاها و توهیناتی که به وی میشد، خویشتنداری را پیشه میکرد و به امید هدایت و رهیابی آنها آنان را دعوت میداد.
همانگونه که در موضوع دعوت اهل طائف، وقتی آنان ایشان را ضرب و شتم و مجروح کردند و فرشته کوهها نزد وی آمد تا عذاب الهی را بر آنان نازل کند، اما آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم قبول نکردند و فرمودند: من امیدوارم از نسل آنها افرادی هدایت شوند.
امروزه ما مؤظف هستیم در مقابل توهینکنندگان به ایشان ایستاد شویم و نگذاریم ساحت پاک و مقدس ایشان هتک حرمت شود.
جوانان امت اسلامی وظیفه دارند شخصیت و جایگاه ایشان را درک کنند و تابع سنتهای وی باشند و این بزرگترین پاسخ به توهینکنندگان است.
در ادامۀ برنامه مولانا عبدالأحد خطیبزاده خطیب ولسوالی کنگ به جایگاه تشریف آورده و به ایراد سخن پرداختند، که گزیدهای از سخنان ایشان به شرح زیر است:
هشدارهای الهی در جهت دوری از دستورات شیطان از همان ابتدای خلقت بشر آغاز شده است، در زمان آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم نیز خداوند دستور داد تا انسانها راه هدایت را که همانا تبعیت از پیامبر بزرگوار اسلام بود را درپیش بگیرند، اما گروهی این دستور را نادیده گرفته و برای همیشه گمراه و زیانکار شدند.
امروزه نیز دشمنان اسلام بهپاخاستهاند و مسلمانان را تحت فشار و شکنجه قرار دادهاند، همانگونه که در موضوع فلسطین با چشم سر مشاهده میکنیم، این اتفاقات امروزی به ما این پیام را میرساند که سازمانی به نام سازمان حقوق بشر وجود ندارد و کفار، مسلمانان را بشر نمیدانند.
این اتفاق به ما گوشزد میکند که باید خودمان متحد باشیم و دست در دست هم دهیم و با آموختن علوم دینی و عصری، خود را برای مقابله با کفار، مجهز کنیم.
بر ما لازم است مادرانی مانند مادران غزه تربیت کنیم که فرزندان آنها درحالیکه شهید شدهاند، در آغوششان و میگویند فرزندانمان فدای قدس، میبایست پدرانی مانند پدران فلسطینی تربیت کنیم که با یک دست شهدای خود را دفن میکنند و در دست دیگر شمشیر و سلاح جهاد را دارند.
سازمانهایی که برای حیوانات حتی قانون وضع کردهاند، اما برای ضعیفان و مظلومان غزه، چارهای نمیاندیشند و کاری نمیکنند.
اکنون که صحابه و خلفای راشدین درمیان ما نیستند تا فعالیتهای چشمگیر خود را انجام دهند، ما جانشینان آنان هستیم و باید راه آنان را پیش بگیریم. ما وارث خون صحابه هستیم، آن خونها را مفت ازدست ندهیم، بلکه خودمان و فرزندانمان در این راه باشیم، کوشش کنیم فرزندانمان بیسواد نمانند، بلکه در هر دو بعد دینی و عصری باید تلاش کنند.
امروز خداوند متعال برای ما ما امارت اسلامی افغانستان را پیروز گردانده است تا ما قدر آن را بدانیم و از آن پیروی کنیم.
به امید روزی که مسلمانان در سراسر دنیا پیروز باشند.
بعد از ایشان محمد عمر متعلم دارالقرآن الشفاء مقالهای را که تدارک دیده بودند به خوانش گرفتند.
در ادامه جایگاه به اختیار رئیس پوهنتون نیمروز، مولانا محمد صدیق بنیکمال گذاشته شد و ایشان به سخنرانی پرداخته و ابراز داشتند:
ذات علم، باارزش و مفید است، یکی از اشتباهات این است که این گوهر را تقسیم کردهاند، درحالیکه همه علوم، علم هستند، خواه علوم دینی باشند یا عصری.
انبیای الهی هیچوقت علم را تقسیم نکردهاند، بلکه همه اهل علم معزز و محترم هستند.
همانگونه که علوم دینی مورد نیاز است، علوم تجربی نیز مورد نیاز است. خداوند متعال به این علت به حضرت آدم خلافت را عطا کرد که وی این استعداد و توانایی را در وجود خود داشت و درواقع انسان ازمیان تمام مخلوقات، این توانایی را دارا است.
از نظر نظام اسلامی و تعالیم نبوی، ما مؤظف هستیم دو چیز را در کنار هم یاد بگیریم، یک علم و دیگری تربیت. هرگاه هرکدام از این دو مورد، موجود نباشد، افراد نمیتوانند به سرزمین و مملکت خود خدمت و کمک کنند، تاریخ افغانستان از این موارد مملؤ است از این موارد که علم را نزد دیگران آموخته بودند و از تربیه صحیح و اسلامی بهدور بودند و ضررهای جبرانناپذیری به اسلام و سرزمین اسلامی وارد کردند.
موضوع تفکیک علوم دینی و علوم عصری، علل مختلفی دارد، یکی از آنها این است که مراکز تعلیمی عصری بهدست افرادی بوده است که دینستیز و ملحد بودند و متعلمین را بر اساس آموزههای کفری تربیت میکردند، دیگر اینکه مردم ما نیز این موضوع را دنبال نکردند و خواستار اصلاح این مراکز نشدند.
علت دیگر، نبرد مراکز دینی با مراکز تعلیمی علوم عصری بود، بهگونهای که کلیسا با مدارس علوم عصری به نبرد پرداختند و این موضوع سبب جدایی علوم عصری از علوم دینی شد، متعلمین گفتند همانگونه که کلیسا با آموزش عصری مخالف است، مسجد و دین اسلام نیز مخالف است.
علت دیگر نیز عدم برخورداری محصلین علوم عصری از علوم دینی و ناآشنایی آنها با علوم دینی بود.
یکی دیگر از علتهای این جدایی نیز این بود که محصلین علوم عصری، هر نقصی را در اهل دین میدیدند، آن را به خود دین نسبت میدادند و گمان میکردند خود دین چنین است، درحالیکه اسلام از همان ابتدا دستور به خواندن و آموختن علم داده است.
در علوم فلکیات، حکمت احکام شرعی، برطرفکردن نیاز جامعه، روابط اقتصادی، روابط بینالمللی، صنعت و تجارت، ابزار حمل و نقل و مدیریت، تداوی انسانها و اثبات حقانیت دین، از طریق تعلیم علوم عصری حاصل میشود.
امروز با رویکارآمدن امارت اسلامی افغانستان این زمینه حاصل شده است تا هر دو بخش علم را تحصیل کنیم، من از مسئولین مدارس میخواهم که شرایطی را فراهم کنند تا طلاب علوم دینی، در پوهنتون نیز مشغول تحصیل شوند.
در ادامۀ این بزم پر شکوه مفتی عبدالواحد حنفی استاد مدرسه جهادی ولایت نیمروز به جایگاه رفته و اظهار مافیالضمیر کرده فرمودند:
اطاعت و فرمانبری الزامی است، مسلمان مؤظف است از دستورات الهی و سنن نبوی کاملا اطاعت و پیروی کند.
در مرحله بعدی این است که از اولي الأمر و حاکمان دینی اطاعت شود. البته این اطاعت درصورتی است که حاکم اسلامی، به فرامین الهی و نبوی حکم کند، نه گناه و معصیت.
اسلام، حاکمان و مسئولان را دستور میدهد که به مردم آسان بگیرند و آنان را از دین متنفر نکنند، و از دستورات شریعت اطاعت و پیروی کنند، همین دستور را در حدیثی که حضرت معاذ و ابوموسی اشعری را به یمن روان میکردند، تصریح شده است.
به تمام مردم افغانستان توصیه میشود تا از مسئولین و حاکمان خود تبعیت و پیروی کنند، زیرا همین چیز در طول تاریخ اسلامی سبب کامیابی امت اسلامی گردیده است.
نتیجه اطاعت و فرمانبری، چیزی بود که در زندگی صحابه کرام مشاهده کردیم.
امروزه همه ملتهای اسلامی در فلسطین، چین و… ندای وامعتصما سر میدهند اما کسی نیست پاسخگوی آنها باشد، این موضوع میطلبد تا حاکمان اسلامی به فریاد آنان برسند.
خلاصهای از بیانات حافظ محمدکریم صالح، دعوتگر نامدار و مهمان ویژه جلسه:
سخنران نهایی هم مهمان ویژه، حافظ محمدکریم صالح بودند ایشان بعد از تقدیر و تشکر از مسئولین این جلسه به ایراد سخن پرداخته و فرمودند:
اولین چیزی که همواره باید به آن توجه کنیم این است که الله تعالی محبوبترین بنده خود را به ما عطا کرد، کسی که از همه کاملتر، شجاعتر، نیکتر و عزیزتر از همه مخلوقات بود.
ملت افغانستان! بشنوید که پیامبر خدا صلیاللهعلیهوسلم میگوید من سهم شما از پیامبران هستم، خداوند متعال، محبوب خود را به ما عطا کرد، تا ما بهوسیله این شخصیت بزرگوار، محبوب الله تعالی بشویم.
همه انسانها از هر گوشهای از جهان هم باشند، محترماند و برادران و خواهران انسانی ما هستند، ما آمدهایم تا با الگوگیری از پیام پیامبر خود، سبب نجات همه آنها بشویم، اکنون زمینه فراهم است، میدان فعالیت و کار مهیا است تا هم خودمان محبوب الله بشویم و هم انسانها را محبوب الله بگردانیم.
در دار أرقم بزرگترین درسی که داده شد، معرفی الله تعالی به انسانها بود، ما نیز امروزه وظیفه داریم در وهله اول، الله را به جهانیان معرفی کنیم.
ذاتی که اول است و نهایتی ندارد، خیر و شر را میدهد، خالق همه چیز است، مالک همه چیز است، مدبر همه چیز است، هرچیز و هرکس را مرگ و حیات میدهد، قادر و مقتدر است، عظمت دارد، جلال دارد، عزت و احترام در ذات اوست، باید به همه انسانها این پیام را برسانیم که همه امور بهدست الله تعالی است، هرچیزی که الله بخواهد میشود، نه آنچه که حاکمان و پادشاهان بخواهند.
ما با معرفی الله تعالی، دلها را سرشار از نور بکنیم. الله تعالی ما را به بهشت و جنت دعوت میدهد، از ما میخواهد بهسوی او برویم تا ما را مغفرت کند. هرکس ایمان بیاورد، همه گناهان او معاف میشود، مسلمان گنهکار نیز محبوب الله است و کافیست بهسوی او تعالی باز گردد.
هرگاه مؤمنی توبه کند، غیر از بخشیدهشدن تمام گناهان، همه آسمانها نورانی میشوند و جشن گرفته میشود، زیرا خداوند توبهکاران را دوست دارد.
انبیای الهی، بهترین شناخت را نسبت به الله تعالی داشتهاند، سخنان آنان در مورد ذات الهی در قرآن کریم، گواه بر این ادعا هستند. آنان همواره خداوند متعال را به همراه خود، غفور و ودود، لطیف لما یشاء، سمیع الدعاء، غني کریم و سخاوتمند شناختهاند.
هرگاه گناهی با هر عضوی انجام میدادیم، باید آن عضو از ما گرفته میشد، اما الله تعالی با رحمت بیپایان خود، آن را از ما نمیگیرد، این رحمت وسیع الهی است.
دومین چیزی که در دار أرقم تعلیم داده شد، تعلیم و تعلم بود. هر مسلمان در هرجا، علم و حکمت را باید تعلیم و تعلم کند. دنبال اسباب رضایت الهی باشد و اسباب نارضایتی او را ترک کند، وقتی فضایل و احکام الهی را بنده بشنود، شوق عمل در وی ایجاد میشود.
سومین عملی که در دار أرقم اجرا شد، عبادت الهی بود. پیامبر خدا، شبها را زنده نگه میداشت و عبادت میکرد.
پیام چهارم دار ارقم، کمک و مساعدت با انسانها بود، رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم با مستضعفان و نیازمندان کمک میکرد و نیازمندیهای آنها را برطرف میکرد.
این موارد چهارگانه سبب محبوبشدن انسان نزد الله تعالی میشوند.
انسانیت امروزی، تشنه شناخت الله تعالی هستند، منتظر ما هستند تا الله را به آنان معرفی کنیم و نجاتشان دهیم.
امروز چشمان دنیا به این کشور است تا الگوی دولت، نظام، حکومت و سیاست اسلامی را به آنان تقدیم کنیم، سیاستهای غیر دینی برای انسانها نتیجه نداده است و همه انسانها پریشان هستند، غربیها خودکشی میکنند، پیام نجات آنان نزد ما است، در کنار اصلاح و ساختن انسانها، پیام نجاتبخش سیاست اسلامی را نیز به جهانیان برسانیم.
در لحظات پایانی جلسه مولانا احمدالله حبیبی امیر نهاد دینی احیاءالعلوم ولایت نیمروز پشت استیج قرار گرفتند و گزارش مختصری را از نهاد دینی احیاءالعلوم برای حضار بیان داشته که چکیدهٔ آن قرار ذیل است:
الحمدلله نهاد دینی احیاءالعلوم ولایت نیمروز بهتوفیق پروردگار و حمایت شما مردم دیندوست دارای بیش از چهار هزار شاگرد در بخشهای مختلف از قبیل: مدارس دینی (برادران و خواهران)، مکتب، دارالقرآن، روضةالاطفال و… است.
هر سال در این جلسه از فارغین تمامی بخشهای نهاد تجلیل بهعمل میآمد؛ اما چون سال تحصیلی مدرسه با دیگر بخشها تفاوت کرده است بههمین خاطر امسال هر بخش از فارغین خود جداگانه تجلیل خواهد کرد.
لازم بهذکر است که تعداد فارغین نهاد امسال ۱۳۶ نفر بوده که از ۴۶ تن امروز تجلیل بهعمل میآید.
ناگفته نماند که این محفل معنوی با دعای خاشعانهٔ مولانا بشیراحمد خطیبی خطیب مسجد جامع مرکزی ولایت نیمروز به پایان رسید.