عبدالله زمانی- نیمروز
عصر روز یکشنبه، ۲۴ اسد ۱۴۰۰ خورشیدی، برای بسیاری از افغانها روزی تاریخی و بهیادماندنی خواهد بود؛ برای بعضی یادوارهای تلخ و برای بسیاری خاطرهای شیرین تداعی خواهد کرد، در این روز دولتی سقوط کرد که شعار “جمهوریت اسلامی” را یدک میکشید و بیش از بیست سال بالای آن هزینه شده بود، متحدان و دوستانی غربی داشت و برای اجرای “دموکراسی” به میدان آمده بود، از چند روز قبل ولسوالیها و ولایات را یکی پس از دیگری از دست میداد و در میدان نظامی کاملا شکست خورده بود. سرعت سقوط پیاپی ولسوالیها باعث باختن قافیه به “امارت اسلامی طالبان” شده بود و روحیه سربازان و نیروهای دولت، بسیار پایین آمده بود.
اما با کمی غور و اندیشه میتوان دریافت که درواقع، دولت افغانستان راه حکومت بر ملت مسلمان و متدین افغانستان را بیراهه رفت و قبل از آنکه در میدان نبرد شکست بخورد، در میدان دیانت، اخلاق و معنویات که اصلیترین خواسته یک ملت مسلمان است، باخته بود.
وقتی دولت درصدد بود تا قوانینی را که برای جامعهای همچون جامعه غربی وضع شده است، برای کشوری با میزان دیانت و ایمانی بالا مانند افغانستان تطبیق و اجرا کند و سعی داشت تا شیوه زندگی، اعتقادات، پوشش، رفتار و گفتار آنان را در جامعه سنتی افغانستان پیاده کند، این یعنی فروپاشی تدریجی دولت.
وقتی دولت، بیست سال کامل سعی در ایجاد اختلاط بین زن و مرد و ترویج بیبندوباری و فحشا دارد و میلیاردها دالر را خرج برنامهها و حرکتهایی در این زمینه میکند، این یعنی سقوط و شکست دولت.
وقتی سران دولت افغانستان برای رسیدن به ریاست و حکومت، از هرنوع ابزاری استفاده میکند و برای برندهشدن در انتخابات، وعدههای کلانی در حد وزارت و ریاست میدهند، این یعنی باجدهی و وسیلهقراردادن پستهای دولتی برای رسیدن به ریاستجمهوری و یا وزارت که این موضوع مترادف است با بازیچه قراردادن ملت و سرانجام فروپاشی دولت.
هنگامیکه سران دولت و مجاهدین سابق، بهجای غمخواری برای ملت و سعی در حل مشکلات آنان، در اندیشه جمعآوری متاع دنیا و بنای قصرهای مجلل و نامحدود برای خود بودند و از هر بودجهای که بهدست آنان میرسید، سهم کلانی برای خود و خاندان خویش کنار میگذاشتند و فرزندان خود را در پیشرفتهترین کشورها برای خوشگذرانی و عیشونوش میفرستادند، این یعنی شکست و سقوط دولت.
شکست دولت زمانی رقم خورده است که پس از بیست سال، نتوانستند نیروهایی تربیت کنند که بهمعنای واقعی کلمه مومن و متعهد باشند و هیچ چیزی را در مقابل دفاع از کیان دین مبین اسلام و خاک وطن، با ارزش ندانند. مردانی که اطلاع و دانشی عمیق از آموزههای اسلامی داشته باشند و برای سرافرازی وطن و دین خویش تلاش کنند.
وقتی حکومت همه انرژی خود را صرف تبلیغاتی پوشالی و بیروح در مورد اسلام میکند، و در این راه تلاش گستردهای برا عوامفریبی و اقناع توده مردم میکند، این خودش بهمعنای سقوط و شکست تدریجی دولت است.
دولتی که همه تعابیر، افکار و تصامیم وی درجهت کمرنگ جلوهدادن اعتقاد دینی مردم خویش است و سعی در نهادینهساختن مقولههایی همچون “دموکراسی غربی” و “سکولاریسم الحادی” در جامعه دینی خالص است، سرانجامی غیر از شکست و سقوط نخواهد داشت.
وقتی علما و اندیشمندان دینی به اشکال مختلفی ترور و حذف فیزیکی میشوند و جامعه اسلامی هر روز داغدار میگردد، اما دولت برای پیشگیری از این اتفاقات هیچ پلان مشخصی ندارد و حتی این ترورها، مقداری آن را مغموم و پریشان نمیکند، یعنی چنین دولتی با رعیت خویش فاصله تمام معنایی دارد.
وقتی رسانهها همواره بهدنبال ریشهزنی حیا، عفت و غیرت اسلامی بوده و پلانهای دقیق و ساماندهیشدهای برای تخریب روحیه دینی و عصمت جامعه اسلامی دارد، این بهمعنای شکست و سقوط دولت است.
فساد اداری مفرط و زدوبندهای بیشمار و ایجاد سلسلهمراتب پوشالی و سعی در ایجاد فضای رشوهگیری، خیانت و دزدی، عاقبتی جز فلجشدن بنیه یک حکومت و سرانجام فروپاشی آن نخواهد داشت.
بههرحال، حکومتی که حاصل اندیشه و تفکر غرب و جامعه جهانی بود و با الهامگیری از روشهای حکومتی دموکراسی، سوسیالیستی و لیبرالیسمی بود، سقوط کرد و اکنون “مجاهدین امارت اسلامی” با داعیه و اندیشهای دینی و معنوی رویکار آمدهاند، جهان و مردم افغانستان به نظاره نشستهاند تا حاصل کار و فعالیت آنان را مشاهده کنند.
ملت افغانستان تشنه عدالت، دیانت، پاسداری از ارزشهای دینی، اخلاقی، پیشرفت در همه جهات زندگی و همسطحی با جهان مدرن هستند.
این موارد برازنده این ملت غیور، مجاهد و دانا است.
لتی که همه تعابیر، افکار و تصامیم وی درجهت کمرنگ جلوهدادن اعتقاد دینی مردم خویش است و سعی در نهادینهساختن مقولههایی همچون “دموکراسی غربی” و “سکولاریسم الحادی” در جامعه دینی خالص است، سرانجامی غیر از شکست و سقوط نخواهد داشت.
وقتی علما و اندیشمندان دینی به اشکال مختلفی ترور و حذف فیزیکی میشوند و جامعه اسلامی هر روز داغدار میگردد، اما دولت برای پیشگیری از این اتفاقات هیچ پلان مشخصی ندارد و حتی این ترورها، مقداری آن را مغموم و پریشان نمیکند، یعنی چنین دولتی با رعیت خویش فاصله تمام معنایی دارد.
وقتی رسانهها همواره بهدنبال ریشهزنی حیا، عفت و غیرت اسلامی بوده و پلانهای دقیق و ساماندهیشدهای برای تخریب روحیه دینی و عصمت جامعه اسلامی دارد، این بهمعنای شکست و سقوط دولت است.
فساد اداری مفرط و زدوبندهای بیشمار و ایجاد سلسلهمراتب پوشالی و سعی در ایجاد فضای رشوهگیری، خیانت و دزدی، عاقبتی جز فلجشدن بنیه یک حکومت و سرانجام فروپاشی آن نخواهد داشت.
بههرحال، حکومتی که حاصل اندیشه و تفکر غرب و جامعه جهانی بود و با الهامگیری از روشهای حکومتی دموکراسی، سوسیالیستی و لیبرالیسمی بود، سقوط کرد و اکنون “مجاهدین امارت اسلامی” با داعیه و اندیشهای دینی و معنوی رویکار آمدهاند، جهان و مردم افغانستان به نظاره نشستهاند تا حاصل کار و فعالیت آنان را مشاهده کنند.
ملت افغانستان تشنه عدالت، دیانت، پاسداری از ارزشهای دینی، اخلاقی، پیشرفت در همه جهات زندگی و همسطحی با جهان مدرن هستند.
این موارد برازنده این ملت غیور، مجاهد و دانا است.