عبدالله زمانی- سردبیر
شاید از بنیادیترین موضوعاتی که از ابتدای فتح افغانستان توسط امارت اسلامی، مطرح شده است و بسیاری از مخالفین امارت اسلامی نیز آن را در رسانهها و محافل عمومی مطرح کردهاند و میکنند، این موضوع است که آیا ملت افغانستان از امارت اسلامی و کارکردهای آن راضی هستند؟ آیا امارت اسلامی توانسته است خلأهایی که در نظام سابق بهوجود آمده بود را جبران کند؟
با بررسی منصفانه و عاری از جانبداری، میتوان به جواب مطلوبی در این زمینه رسید.
در ابتدا باید بررسی کرد که نیاز اساسی و عمده ملت افغانستان در طول بیست سال گذشته چه چیزی بوده است؟ از چه چیزی این ملت رنج میبردهاند و توقع داشتهاند ریشهکن شود؟
با بررسی کلی این موضوع، میتوان دریافت که بزرگترین دلنگرانی و دغدغه ملت مومن و مسلمان افغانستان، ختم جنگ و خونریزی، ازبینرفتن یوغ استعمار، اشغال و خودفروختگی بوده است.
در مرحله دوم: ریشهکنشدن فساد اداری، فحشای سیستماتیک، زمینهسازی برای گمراهسازی نسل جوان، نوجوان، تحصیلکرده و قشر حساس زنان و دختران و در مرحله پایانی، ریشهکنشدن فقر، تنگدستی و ایجاد اشتغال و ابزار کسب درآمد و معیشت بوده است.
با نگاهی به این خواستهها و دلنگرانیهای ملت مومن افغانستان، میتوان دریافت که امارت اسلامی در دو گزینه اول، در مدت محدودی که به قدرت رسیده است، موفق بوده و با برنامه پیشرفته است و ملت افغانستان نیز در این دو بخش از امارت اسلامی راضی بودهاند.
ممکن است تعبیر “موفقبودن” امارت اسلامی، برای بعضی مورد قبول و خوشایند نباشد اما اگر منصفانه بیندیشیم، حتما به این چیز اذعان خواهیم کرد.
دیگر خبری از مشاهده ظلمها، جنایتها و تجاوزهای جنسی، روحی و فکری صلیبیها و ایادیشان نیست، برنامههای مبتذل و افسونگر رسانههای فاسد برچیده شده است و دعوت به کلیسا، پلورالیزم دینی، تبلیغ سوء علیه حکومتداری اسلامی و… ریشهکن شده است.
اینها همه در کنار ختم جنگ و برچیدهشدن گلیم خونریزی و قتلهای مرموز است.
اما گزینه سوم، مهمترین موضوعی است که اکنون در مجامع و محافل عمومی داخلی و خارجی مورد بحث است. چهبسا اگر نارضایتی هم وجود دارد در همین زمینه باشد، اما آیا امارت اسلامی در گسترش فقر و کمبود منابع مالی و ارتزاقی مقصر است؟ بنده با این ادعا موافق نیستم.
باید اندیشید که آیا گسترش فقر و تنگدستی در کشور، در نتیجه اختلاس رهبران امارت اسلامی و چپاول و ثروتاندوزی آنان است؟ آیا در اثر ساختوساز قصرهای زرنگار و برجهای سر بهفلک کشیده آنان است؟ آیا معاشهای گزاف و احتکار و خیانت آنان سبب این کار شده است؟ مطمئنا همه اینها منفی است.
درواقع، علت اصلی گرانیها و کمبود منابع ارتزاقی و مالی، تحریمهای بینالمللی، ضبط و غصب داراییهای مردم افغانستان توسط ایالات متحده، تبلیغات سوء رسانههای بینالمللی نسبت به وضعیت امنیتی افغانستان و مایوسساختن تجار بینالمللی و نیز شرایط خاص جهانی در این ایام است.
درکنار اینها، تلاشهای امارت اسلامی درجهت برقراری ارتباط با جهان و ایجاد زمینه تفاهم و همکاری با قدرتهای منطقوی و جهانی هنوز به ثمر ننشسته است، این موضوع نیز معلول به زیادهخواهی قدرتهای جهان و عدم کرنش امارت اسلامی در مقابل خواستههای بیجا و قلدرمآبانه سازمانهای حقوق بشری و بینالمللی است.
البته در این بعد، وظیفه امارت اسلامی است تا از تمام توان و پتانسیل خویش درجهت ایجاد اعتماد بینالمللی و برداشتن موانع از مسیر آشتی جهانی کار بگیرد. شکی نیست که بزرگان امارت اسلامی به خطیربودن این امر واقف هستند.
با وجود این، انتظار و توقع ملت افغانستان، تلاش مستمر، خستگیناپذیر و توأم با سعه صدر و اعتدال از جانب امارت اسلامی در زمینه حل مشکلات بینالمللی است.
در بعد داخلی نیز، امارت اسلامی میبایست با کنترل بازارها و قیمتها و تلاش درجهت ایجاد اشتغال و گسترش منابع مالی و اقتصادی، اوضاع ملت را بهبود بخشیده و بدینصورت مأموریت فتح قلوب ملت را به سرانجام برساند.